امشبم شب چله نشین هست (یلدا)  میگن توی این شبا به چیزای خوب فکر کنین ولی من کنار اون فکرا هم  به چیزایی فکر می کنم که دلشوره به دلم میندازه و میگه یه سال دیگه ام گذشت و جای خیلیا کنارمون خالیه و نیستن 

خیلی چیزای دیگه که میگن به صلاح و حکمت و تقدیره که نباشن یا نداشته باشی 

ولی کلا کاش میدونستم امشب کدوم ستاره ، دلشوره هامو داره کاش می شد دلشورهامو بهش بدم ببره دیگه برام نیاره .

امشبم مثل هر شب اما یه دقیقه بیشتر به آسمون و ستاره و ماه دلبر نگاه می کنم  

 

یلداتون هم مبارک میخواین شما هم مثل من  دنبال یه ستاره باشین برا بردن دلشوره هاتون به آسمون


من همیشه دلم می خواد  لیست شماره های سیاه یا همون  Block  گوشی آدما نگاه کنم : 

اونجا خیلی چیزا رو می شه فهمید  

شاید باورتون نشه تو این لیست علاوه بر شماره منفورترین آدم و به درد نخور ترین آدم زندگیتون ، شماره  دوست داشتنی ترین آدم های زندگیشونو رو هم دیدم که دیگه با هم نیستن  

ولی من توی تو گوشی یکی از دوستام اسم کسی رو دیدیم که هر روز بهش میگه دوست دارم الان که هست و باهاش رابطه داره !!!

مگه میشه به کسی بگی دوست دارم و بعد از یه ساعتی ببریش توی لیست سیاه تا فردا صبح که بهش صبح بخیر بگی ؟؟؟ 

میدونین یعنی چی ؟

میخوام بگم اگه اونی که بهش میگی دوست دارم و هر روز صبح بهش صبح بخیر و گل و دل میفرستی ، یه وقت شب ساعت 11 و 12 دلش از دنیا و آدماش پرباشه و دلتنگی داره خفش میکنه و بخواد فقط با تو به  اندازه 2 دقیقه حرف بزنه چی ؟

فکر نمیکین اگه اون طرف واقعی دوستون داشته باشه چه حالی میشه  

وقتی بفهمه موقع تماس به جای  Calling  نوشته میشه Is Busy   

فکر کن هواییش کنی بعد هواشو نداشته باشی

عین پرنده ای که پرواز رو بهش یاد میدی و خوشش میاد از اوج گرفتن و بعد بالشو میچینی ! 

میشه سقوط و سقوط و سقوط 

از دوست داشتناتون سر در نمیارم . 

یا باشید یا اینطوری کسی رو هوایی نکید بخدا گناه دارن اونی که شما سرگرمیشون نیستین  

واسه همین همیشه برا خودم تجویز کردم و می کنم که از صفحه آدمااا سریع رد بشم ..

دل نوشته - لیلی .غ

 

پ ن : میدونم هیچ ربطی نداره ولی برا خودم نوشتم خیلیا میگن خوابه زن چپ  هست ولی من میگم نیست .


کاش یکی هم از سر دل و واقعی ازم بپرسه 

لیلی تو کجایی ؟

در چه نوایی ؟

که کسی نشنیده تو را .

 

پ ن: تا حالا براتون پیش اومده هر کی شمارو  بِشنَوِه میزاره میره چون میفهمه باهاشون فرق دارین بعد زودی محو میشه تو افق.

یه بنده خدایی اومده میگه یه کم از خودت بیشتر برام بگوووو . چی بگم آخه وقتی به دردت نخوره و از سنگینی دلم کم نکنی که به دردم نمی خوره فقط میخوای خودتو سرگرم کنی خیلیای دیگه هستن بنده به شخصه وسیله خوبی برا سرگرمی کسی نیستم  . یه جاهایی آدم محکوم به سکوت باید سکوت کنه برا خودش بهتره منو چه به صمیمی شدن با بعضیا  . اینطوری تو پیله تنهاییم راحتترم  

یاد آهنگ ناصر عبداللهی می افتم  : اگه بگم راز دلم رو تو هم کنارم نمیمونی . روحش شاد  


دلم میخواد بهش پیام بدم و بگم که:
 اگه کسی دوست نداشت، کسی نبود که به حرفات گوش بده یا تو تنهاییات، تو غروبای پاییز، بیاد بات قدم بزنه تو خیابونای سرد، اگه کسی نبود که بهت اهمیت بده و با هر حال بدت قلبش فشرده شه، من هستم.
من‌میتونم تا بی‌نهایت بهت اهمیت بدم و هروقت روحت خسته بود، غمزده بود، قسمتی از روح خودم رو برای خوب بودن تو، بهش پیوند بزنم. 
من میتونم از دوست داشتنت سیر نشم. 


این روزا دارم رمان بازنده رو می خونم وقتی خودمو جای اون دختره داستان میزارم توی دلم بهش میگم  آخه دختر خوب کدوم مردی هست که بعد چند سال برگرده و تو این چند سال که رفته دلش نیومده به غیر تو با هیچ کس دیگه ای باشه  و باز عین سابق دوست داشته باشه و قلبش  برات بتپه و تو هم همین طوری نسبت بهش  . خوب دیوووونه زودتری بشو زنش هر چی دیووونگی و دوست داشتن های از دست رفته اس رو برگردونین

وقتی کسی که دلتو برده و بعد بیاره دلتو پس بده انوقت نه از دلتنگی خبریه نه از بیقراری  !!!

این خودش یه نوع معجزه اس 

.. معجزه کن ای خوب ترین ،خوب من  


چند روز پیش یه بنده خدایی اومد گفت داریم پول جمع می کنیم واسه یه زن و شوهر .

گفتم واسه چی؟

گفت : میخوان بزارن باردار بشن؟ 

گفتم : خوب بزارن به ما چه ربطی داره !!!!

 گفت : آخه بچه اولش بخاطر اینکه هزینه سونوگرافی نداشته بچه اش شش ماهه که بوده رو سقط می کنه . 

- منم گفتم خوب وقتی توان مالی یه سونوگرافی  رو نداره ،  نذاره بچه دار بشه ؟ 

بعد گفتم دِ آخه چرا  وقتی پول ندارن، میخوان تولید مثل کنن خوب خدا وکیلی به چه پشتوانه ای میخوان بچه به دنیا بیارن ؟ الان براشون پول جمع میکین بعدش چی ؟ مخارج بعد از زایمان رو میخوان از کجا بیارن ؟ هزینه های نوزاد و غذا و هزارتا هزینه دیگه بچه داریو .

خلاصه گفتم :  این جور آدما که هنوز به رشد فکری و عقلی نرسیدن بچه میخوان چی کار؟ 

گفتم مثل صد خلایق دیگه برن کار کنن و پس انداز بعدا فکر تولید نسلشون باشن . 

من واقعا این جور چیزا تو کَتَم نمیره ؟

دِه آخه با بی فکری دو نفر،  یه نفر بیاد رو زمین و بعد با کلی حسرت بزرگ بشه اینم تو جامعه الان .

<<< بله میدونم خدا بزرگ هست و روزی رسونه ولی همونم میگه از تو حرکت از من برکت >>>> 

 

 

 


من کسی مثل خودم را در زندگی ام نداشته ام و نمی دانم دلتنگِ خودم شدن خوب است یا بد.
یا اصلا می شود دلتنگ کسی مثل من شد؟
فقط می دانم اگر کسی را داشتم که سرفصل آرزوهایش هستم و دغدغه ی بزرگش خوشحالی من است، موقعِ رفتن حتما دو دل می شدم!
حتما سعی می کردم آینده ی بدون او را تصور کنم !
کمی تردید می کردم و به فکر فرو می رفتم.
به بهانه هایی که قبلا داشته و اکنون ندارد فکر می کردم.
به سکوتش و آرامشی که ظاهرا دارد اما درونش پر از دلهره ی نداشتنم است هم فکر میکردم.
من حتم دارم اگر کسی مثل خودم را داشتم، فکر همه ی این ها را میکردم و پای رفتنم لنگ می زد!
چون دلتنگ آن آدمی می شدم که من همه چیزش هستم.
لازم بود تو هم دمِ رفتن چمدانت را زمین بگذاری و برای یک ثانیه با چشمانِ بسته به من و گذشته ای که با من داشتی فکر کنی.
شاید تصور نبودنم تنِ روحت را می لرزاند و دلت تنگِ آدمی می شد که زمانی به او گفته بودی "دوستت دارم".

#زیور_شیبانی


خانه دلتنگِ غروبی خفه بود مثلِ امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پُر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید؛ «زود بر خواهد گشت.» ابری آهسته به چشمم لغزید و سپس خوابم برد که گمان داشت که هست این همه درد در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد آری، آن روز چو می رفت کسی داشتم آمدنش را باور من نمی دانستم معنیِ «هرگز» را تو چرا بازنگشتی دیگر؟ آه ای واژه ی شوم خو نکرده ست دلم با تو هنوز من پس از این همه سال چشم دارم در راه که بیایند عزیزانم، آه هوشنگ ابتهاج
این روزا همه از مرگ می گن و از نرسیدن ها گوشه چشم همه خیسه و خانواده های داغدار از دلشون خون میچکه. قراره کی کاست شادی ایران پخش بشه . کاش انتقام این روزا رو بتونیم با صداقت و خوبی و مهربونی و کمک نسبت به دیگران بگیریم . قِصه ی غُصه های ایران مرا کشت
امشبم شب چله نشین هست (یلدا) میگن توی این شبا به چیزای خوب فکر کنین ولی من کنار اون فکرا هم به چیزایی فکر می کنم که دلشوره به دلم میندازه و میگه یه سال دیگه ام گذشت و جای خیلیا کنارمون خالیه و نیستن خیلی چیزای دیگه که میگن به صلاح و حکمت و تقدیره که نباشن یا نداشته باشی ولی کلا کاش میدونستم امشب کدوم ستاره ، دلشوره هامو داره کاش می شد دلشورهامو بهش بدم ببره دیگه برام نیاره . امشبم مثل هر شب اما یه دقیقه بیشتر به آسمون و ستاره و ماه دلبر نگاه می
من همیشه دلم می خواد لیست شماره های سیاه یا همون Block گوشی آدما نگاه کنم : اونجا خیلی چیزا رو می شه فهمید شاید باورتون نشه تو این لیست علاوه بر شماره منفورترین آدم و به درد نخور ترین آدم زندگیتون ، شماره دوست داشتنی ترین آدم های زندگیشونو رو هم دیدم که دیگه با هم نیستن ولی من توی تو گوشی یکی از دوستام اسم کسی رو دیدیم که هر روز بهش میگه دوست دارم الان که هست و باهاش رابطه داره !!! مگه میشه به کسی بگی دوست دارم و بعد از یه ساعتی ببریش توی لیست
کاش یکی هم از سر دل و واقعی ازم بپرسه لیلی تو کجایی ؟ در چه نوایی ؟ که کسی نشنیده تو را . پ ن: تا حالا براتون پیش اومده هر کی شمارو بِشنَوِه میزاره میره چون میفهمه باهاشون فرق دارین بعد زودی محو میشه تو افق. یه بنده خدایی اومده میگه یه کم از خودت بیشتر برام بگوووو . چی بگم آخه وقتی به دردت نخوره و از سنگینی دلم کم نکنی که به دردم نمی خوره فقط میخوای خودتو سرگرم کنی خیلیای دیگه هستن بنده به شخصه وسیله خوبی برا سرگرمی کسی نیستم .
یه بنده خدایی چند روز پیش موقع خداحافظی ازش به من گفت : غصه نخور و نگران نباش تا منو داری غم نداشته باش ! بعد با خودم گفتم مگر یه نفر رو تا کجاها میشه داشت که غم راهشو بگیره بره و دیگه سراغمون نیاد . واقعا تا کجاها میشه روی یه نفر حساب کرد که غم روی ما هیچ حسابی نکنه توی دل و مغز و روحمون . تا کجاااااااااا. پ ن: اینم بگم این حرف رو به هر کسی هم نمیگه بخاطر غرور خاصی که داره که بنده از همین تریبون بهش بگم رفیق جونم ممنون که هستی .
امروز هم گذشت بعد از 10 سال کار و وفاداری و خدمت صادقانه به م.ص از اونجا اومدم بیرون یعنی یک دهه از زندگیم رو با شادیاشون شاد و با غم هاشون غصه خوردم 10 سال زمان کمی نیست خودش یک عمر حساب میشه م.ص برای همه خوب بود و سودش به همه رسید اما برا من که می گفت تو سرمایه من هستی هیچ کاری نکرد وقتی بعد 5 بار تقاضای وام و هی فراموش کردن تقاضای من به بهانه شلوغی ذهنش و اعتراف کردن اینکه یادش رفته دیدم من با یه آدم هفت پشت غریبه هیچ فرقی براش ندارم وقتی از شرکت
دیروز توی باغ عفیف آباد یه بنده خدایی که حتی اسمشو نمیدونستم کنارم نشست یه هویی سوالی از من پرسید که برا لحظه ای منو به فکر فرو برد. بهم گفت : تا حالا شده با ذوق و شوق به کسی که دوستش داری بگی ما مشتاق دیدارت هستیم و آرزومونه یه بار دیدنت و بعد یکهو برات بنویسه : فلانی من از زندگی بریدم و بعد گفت تنها چیزی که اون موقع و در اون لحظه تو ذهنم اومد یعنی از دوست داشتن منم بریده اصلا من کجای زندگیش هستم منم فقط یه کلام بهش گفتم : دختر اگه از زندگی بریده چرا

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

رادیو جوان, Radiojavan, دانلود آهنگ ایرانی, آهنگ کره ای, موزیک خارجی فروشگاه اینترنتی اجناس فوق العاده روانشناس مدرسه فروش و صادرات کلم قرمز -:: تلگرام باز ::- استیکر تلگرام | کانال تلگرام | گروه تلگرام | ربات تلگرام بلاگ شاپ آژانس مسافرتی الیت کرمانشاه